جدول جو
جدول جو

معنی غنیمت کش - جستجوی لغت در جدول جو

غنیمت کش
(سَ / سِ شِ)
آنکه مال غنیمت بردارد و نگاهدارد. (از آنندراج). غنیمت کشنده. حامل غنیمت:
جهاندارچون دید کز گنج و زر
غنیمت کشان را گران گشت سر...
نظامی.
در آن پیش بینی خرد پیشه کرد
که لختی ز چشم بد اندیشه کرد
بفرمود شه تا غنیمت کشان
دهند از شمار غنیمت نشان.
نظامی
لغت نامه دهخدا
غنیمت کش
آنکه مال غنیمت بردارد و نگاهدارد حامل غنیمت
تصویری از غنیمت کش
تصویر غنیمت کش
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گَ دِ کُ)
نیم کشیده. تیغ و تیر و مانند آن که تمام نکشیده باشند. (آنندراج). تیغ یا دشنه یا خنجری که آن را تا نیمه از نیام بیرون کشیده باشند. تیری که در کمان گذاشته و زه کمان را تا نیمه کشیده باشند:
می خواست دوش عذر جفاهای او خیال
صد تیر آه نیم کشم در کمان بماند.
؟
- نیم کش کردن،قسمتی از شمشیر و خنجر و مانند آن را از غلاف بیرون آوردن. (فرهنگ فارسی معین) :
چوسبز نیمچه علم نیم کش کردی
سیاه چهره شود راست جهل چون فرفخ.
محمد نسوی (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(کَ کُ)
نیم کشته. نیم بسمل. جان به لب رسیده. رجوع به نیم کشت شود.
- نیم کش کردن، به قصد کشت کسی را آزار دادن
لغت نامه دهخدا
(دَ شُ دَ)
حمل غنیمت. برداشتن و نگاه داشتن غنیمت. رجوع به غنیمت و غنیمت کش شود:
غنیمت کشان بر در شهریار
غنیمت کشیدند بیش از شمار.
نظامی
لغت نامه دهخدا
پالاد کش آن که دهنه پالاد را می کشد شخصی که اسب کتل را میکشد، میر آخور ریش سفید طویله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غنیمت کشیدن
تصویر غنیمت کشیدن
برداشتن و نگاهداشتن غنیمت حمل غنیمت
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی پنبه چینی نادرست و ناقص که مقداری از وش در غوزه جا بماند
فرهنگ گویش مازندرانی